گاهی سعی می‌کنیم برای چند روز یا چند هفته نقشی را بازی کنیم.

شاید برای رسیدن به جایی، چیزی و یا هدفی؛

اما سر که برمی‌آوریم ـ اگر برآوریم ـ می‌بینیم شده‌ایم همان که قرار بود برای چند روز چند هفته یا برای رسیدن به چیزی باشیم و بعد نباشیم.

آدم فکر می‌کند نقش‌ها آنقدرها هم نمی‌توانند انسان را در خود درگیر کنند که دیگر نشود تشخیص داد که تنها یک نقش‌اند؛

اما متاسفانه تاریخ همیشه تکرار می‌شود و همان می‌شوی که نمی‌خواستی؛

همان می‌شوی که تنها قرار بود نقشی باشد برای مدتی.

با این تفاوت که اکنون هم می‌خواهی‌اش و هم دیگر این تو هستی و نه نقش‌ات!




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها